امروز این توفیق رو داشتم که فیلم فرا خوانی ماتریکس رو ببینم
بسیار فیلم تکمیل و ظریفی بود
سالها بود که چنین فیلم مذهبیی ندیده بودم .
دقت درمتون دیالوگها گاهی مواقع من رو متوجه این نکته می ساخت که به راستی سازندگان این فیلم چه معیارهایی رو پایه و اساس چنین فلسفه دقیق و پیچییده ای قرار دادند .
این فیلم را میتوان مقدمه و پیش نمایش قدرت بی انتهای دنیای ماتریکسی دونست .
دنیایی چند لایه که در لایه ای از آن انسانها فکر میکنند که هستند ودر لایه دیگر : باید فکر بکنند تا باشند
در هر کدام از این دنیاها فقط یک قانون پا بر جاست .. عدم حضور فکر برتر محکوم به فناست ..
در ماتریکس 1 استدلالهای پیچیده و در عینحال سنجیده فیلم در پس سایه عظیم انقلاب جلوه های ویزه محو میشود
اما در ماتریکس 2 منطق جاری فیلم روندی کند ترو به یاد ماندنی تر از نسخه پیشین خوددارد و به بیننده مجال تجزیه و تحلیل هرچه دقیقتر فضای حاکم بر فیلم را میدهد
شیوه روایت داستانی در فیلم اول چنان کوبنده لذت بخش و چند لایه است که کمتر کسی با اولین باری که فیلم را میبیند تمامی ارزشهای آن را درک می کند .
همچنین این فیلم تاکید شدیدی بر باور پذیربودن خواسته های ناباورانه ذهن انسان دارد.
(( فقط کافیست باور داشته باشید که میتوانید . پس شما توانایید ))
ماتریکس 2 با به رخ کشیدن جلوه های ویژه خارج از شمارش توانسته از حجم این لایه های پنهان و کشف نشده ذهن آدمی کاسته و بر محتوای عرفانی آن افزوده و به اثر سمت وسویی خدا شناسانه بخشیده .
نئو کاراکتر اصلی فیلم که به درستی پس از زندگی خشک و بی روح اولیه خود پا به دنیایی نیو و جدید گذاشته است که حتی با نوپردازانه ترین بازیهای رایانه ای فرسنگها فاصله دارد . درپایان به همگان به اثبات میرساند همان ناجی موعود که سالها در افسانه ها انتظار حضورش را داشتند اوست .
نئو در قسمت جدید با ظاهری متفاوت که نشان از ارتقاء مقام و احترام او در میان ساکنان زایان است حضور میابد و قدرت و معجزه خود را که به راستی همان مبارزات رزمی ست به کررات به رخ بینندگان تازه قسمت جدید میکشاند .
نئو خود به درستی میداند که ناجی است و سرنوشت زایان معلول اوست همه در زایان جان فدای اویند اما خود او علت این انتخاب را نمیداند و تنها سند این عامل افسانه ایست قدیمی که در پایان فیلم قلابی بودن آن بر همگان آشکار میشود . پس در این میان تنها نیروهای ایمان – توانستن خواسته ها و نیروی عشق است که نئو را به سوی هسته همراهی میکنند و در این میان افراد و عواملی چون مبلغ مذهبی زایان – افسانه ای قدیمی و تحریف شده – اوراکل برنامه نویس و حتی کدهای امنیتی برای نئو کاری از پیش نمیبرد و تنها امید او کلید سازیست که هنوز تبدیل به کد نشده و انسانیست اسیر کدهای جاه طلب – نئو مبارزه میکند و حتی مامور اسمیت N عدد تکثیر شده را هم موقتا از سر راه بر میدارد - او تا اینجای داستان را حل میکند چرا چون اوراکل شکلات زیاد دوست داره و نئو تا اینجای جریان رو قبلا انتخاب کرده نئو به هسته نمیره تا انتخاب کنه او به دنبال فهمیدن چرای این انتخابه اما رسیدن به هسته فقط قراریست ما بین او وهسته
قهرمان داستان به کمک کلید سازی که دیگر در دنیای ماتریکس به او احتیاجی نیست از دری به جنس نور که مدتها رویای پریشان خوابهای آشفته اش بوده عبور میکند و پا بر قلمرو خالق دنیای خویش میگذارد نئو در آنجا مورد احترام خالق و طراح دنیای ماتریکس قرار میگرد طراح و انسانی از جنس خود او . اینجاست که پی میبرد ماتریکسهای دیگری نیز بوده اند که بر اساس
منطق نا متعادل و غیر قابل پیشبینی ساختار انسانی شکل گرفته اند و خود حضورنئو در هسته نشان از نفوذ او به همان سلسله عدم تعادلهاست . او که تا به اینجا رسیدن را عملی خاص تصور میکرده متوجه میشود که رسیدن به این مرحله در بین پیشینیانش بسیار اپیدمی بوده است و نسخه های قبلی خود او بارها به اینجا رسیده اند اما واکنششان چندان سنجیده نبوده است. برای خالق ماتریکس نابودی زایان امریست طبیعی او بارها زایان رو منقرض کرده ....
نئو ناجی تکثیر نسل بشر است نه ناجی حفظ زایان
گویا حذف زایان و برای خالق ماتریکس سرگرمی چندین بار تکرار شده ای بیش نیست .